آمریکا دچار پرخوری قدرت شده است، تغییر نقش و صندلی ها درسبد قدرت جهانی

به گزارش وبلاگ هیمالیا، در بخش دوم و پایانی نشست آنالیز عملکرد آمریکا در بحران های منطقه که با حضور دکتر مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی و حسین هواسی فعال رسانه ای و کارشناس مسائل استراتژیک در غرفه خبرنگاران در بیستمین جشنواره مطبوعات برگزار گردید، کارشناسان در خصوص رویکرد آمریکا برای مدیریت امنیتی دنیا و زمینه های افول قدرت این کشور سخن گفتند.

آمریکا دچار پرخوری قدرت شده است، تغییر نقش و صندلی ها درسبد قدرت جهانی

حسین هواسی: جناب مطهر نیا از دو واژه رهبری و مدیریت استفاده کردند. گفتند مدیر و رهبر. ببینید رهبری در حوزه باورها است یعنی ما می آییم یکسری هنجارهای مورد قبول را ارائه می دهیم و بر اساس آنها اتحاد ایجاد می کنیم. اما در حوزه مدیریت هنجار مهم نیست، کارکرد مهم است. اینجا حوزه هزینه فایده است، حوزه تقسیم کار است. به اعتقاد من آمریکایی ها نه در حوزه رهبری و نه در حوزه مدیریت، آنچنان دست بالایی مانند گذشته ندارند، برای این است که تفویض نقش به ظاهر می نمایند. واقعا چینی ها در نقشه آمریکایی ها بازی می نمایند؟ من گمان نمی کنم. چینی ها در چارچوب منافع ملی شان بازی می نمایند.

به نظر من علت اینکه آمریکا هم مدیریت را واگذار نموده و هم رهبری را، خواستش نبوده است. بلکه به خاطر افت قدرت ناچار به این کار شده است. مولفه های قدرت معین است؛ در حوزه قدرت نرم و سخت ایدئولوژی، هنجار، اقتصاد، سیاست، توان نظامی و امنیتی، دستگاه های اطلاعاتی و مانند اینها مطرح هستند. غیر از اینها شاید مسائل دیگری مطرح باشد ولی موارد مذکور قابل کمی شدن هستند. آمریکایی ها در مقایسه با دیگر قدرت های جهانی، در این زمینه ها توانمندی گذشته را ندارند. ببینید در منطقه ای که 40 درصد نفت جهان را تامین می نماید، این همه بحران ایجاد می گردد و قیمت نفت آنچنان تغییری نمی نماید؛ الا همین یک ماه اخیر. این را با کدام منطق نظامی، امنیتی و سیاسی می توان توجیه کرد.

مطهر نیا: معتقدم ایالات متحده آمریکا توانسته است رهبری امنیتی جهان را برای خود شکل و محتوا ببخشد و امروز حتی مخالفان این کشور در زمینه پذیرش این رهبری تا حدود زیادی با آن هماهنگ هستند. آمریکا امروز در خاورمیانه، آفریقا و در آسیای شرقی به رهبری می پردازد اگر چه آمریکا از منظر اجتماعی، پیشران های سیاسی، تکنولوژی و غیره، اقتصاد و ارزش ها در کنار سیاست ممکن است در اوج مثلا دهه 1980 خودش نباشد ولی همین الان این کشور از نظر پیشران های 8 گانه قدرت در جهان به تنهایی 20 درصد قدرت را به خودش اختصاص داده است.

هواسی: باید دید این روند افزاینده است یا کاهنده.

مطهر نیا: بله، اما ما به این روند کاری نداریم. اندیشکده رند در سال 1995 به خوبی پیش بینی کرد که در دهه نخست قرن بیست و یکم میلادی آمریکا دچار بحران مالی می گردد. آنها گفتند آمریکا دچار بحران وی شکل نخواهد شد بلکه بحران یو شکل خواهد بود و در سال 2014 از این بحران بیرون خواهد آمد. در حال حاضر آمریکا به یک قطره نفت منطقه نیازی ندارد و دیگر نفت کالای استراتژیک نیست. آمریکا قرار بود تا سال 2020 صادر نماینده نفت باشد اما این امکان تا سال 2018 برای این کشور فراهم می گردد.

هر چند دوستان می گفتند که اگر نفت ایران تحریم گردد، نفت ما به بشکه ای 300 دلار می رسد، این پیش بینی کجاست؟ ما می گفتیم که آمریکا در بحران عراق گرفتار شده است، اما امروز می بینیم که دولت عراق بعد از خروج آمریکایی ها از عراق درخواست برای حضور نظامی این کشور در منطقه وجود دارد. لذا پذیرش آمریکا در منطقه نسبت به گذشته بیشتر شده است. آمریکا در سوریه می بینیم که وارد عمل می گردد. بله نسبت به گذشته از اوج قدرت آمریکا کاسته شده است، ولی دیگرانی که قدرتشان افزایش یافته هنوز فاصله بسیاری با آمریکا دارند.

امروز وقتی رئیس جمهوری شکست خورده آمریکا در انتخابات کنگره این کشور به چین قدم می گذارد سرمایه گذاران چینی با دیدن او ذوق زده می شوند. همین آمریکایی که بالاترین میزان بدهی جهان را دارد. لذا باید بپذیریم که ایالات متحده آمریکا امروز رهبری امنیتی جهان را به دست گرفته است. مولفه های 8 گانه قدرت نسبت به گذشته اوج و اوج گذشته ایالات متحده پایین آمده است، ولی امروز این کشور در برنامه ریزی های خود در حال ترسیم رسیدن به آن اوج است. حال تا چه اندازه پیروز بوده است؟ می گوییم در چند سال اخیر با چراغ خاموش اوباما توانسته است، سازمان انرژی های پاک خودش را شکل ببخشد، از بحران مالی که می گفتیم موجب فروپاشی اش خواهد شد، جلوگیری کند ولی هنوز نتوانسته است به اوج قبلی بازگردد.

پس باید بپذیریم که این فراز و نشیب در حرکت قدرت آمریکا وجود دارد حالت اعوجاج دارد ولی رویکردش به سمت بالا بوده است. امروز آمریکا در افغانستان حضور دارد و این حضور با امضای دو پیمان امنیتی محکم با امضای روسای دو قطب سیاسی این کشور همراه است. در عراق آمریکا حضور دارد و دو پیمان نامه امنیتی پشت این حضور است. روس ها در افغانستان آمدند 10 سال بعد با ذلت بیرون رفتند و موجب فروپاشی شوروی شد. اما آمریکا وارد افغانستان شد و هنوز حضور دارد و دو پیمان امنیتی امضا شده رسمی دارد. آیا باید بگوییم این افول آمریکا است؟ یا زیرکی قدرت این کشور برای حضور در منطقه است؟ منظور من ظهور نیست. ظهور با حضور فرق دارد. ظهور یعنی اینکه ببینی، اما حضور یعنی اینکه نبینی، اما حسش کنی. این حضور هم به آمریکا مشروعیت داده است. امروز در خلیج فارس بالاترین حجم نیروی نظامی آمریکا بین تنگه هرمز و خلیج عدن است. آن رهبر جوان کره شمالی گفت ما جزیره گوام را با بمب اتمی می زنیم، آمریکا از همین استفاده کرد و بالاترین حجم نیروی نظامی اش را به شبه جزیر کره برد.

آمریکا در افغانستان، خلیج فارس و در شبه جزیره کره حضور دارد. این مثلث چه کسی را محاصره نموده است؟ از آن سو هم در کانادا و استرالیا و ژاپن حضور دارد، با این دو مثلث چه چیز را می خواهد کنترل کند؟ نیروی امنیتی آمریکا به جای اینکه خاورمیانه و اروپای شرقی را بگیرد می خواهد آسیای شرقی را بگیرد. اینکه بگوییم جنگ سرد تمام شده است، بله درست است. این که ادبیات و ترمینولوژی جنگ سرد جوابگو نیست، من هم موافقم، ولی اینکه فکر کنیم تزاید قدرت و کسب پرستیژ بیشتر و افزایش سطح قدرت و یا خواست آمریکا در صحنه بین المللی کمتر شده، نه این چنین نیست. آمریکا کی در سوریه و یا لبنان محلی از اعراب داشت؟ امروز آیا نفوذش را به این دو کشور گسترش نداده است؟

هواسی: در مولفه های قدرت باید به دو مفهوم مطلق و نسبی توجه داشته باشیم. در مفهوم مطلق، خالص مولفه های قدرت در وضعیت فعلی با مولفه ها در وضعیت ها و زمان های قبل مقایسه می گردد، اندازه گیری می گردد و در کفه قرار می گیرد. به نظر من مولفه های قدرت در ایالات متحده کنونی بیشتر از زمان های گذشته است. ولی در مولفه های قدرت، مقایسه نسبی وجود دارد که سبد قدرت یک کشور در مقایسه با سبد یا پرتفوی قدرت جهانی مورد سنجش و ارزیابی قرار می گیرد. به عبارت دیگر هرچند که مولفه های قدرت آمریکا افزایش یافته ولی در مقایسه نسبی با مجموعه قدرت دیگر کشورها، این قدرت افت داشته است.

مطهرنیا: ببینید در مطالعه ای که در سال 2008 انجام شد، زمانی که اقتصاد آمریکا دچار بحران بود معاونت آنالیز سیا با موسسه دیل کارنگی تحت عنوان اندازه گیری قدرت ملی با 8 پیشران انجام دادند، معین شد آمریکا به تنهایی 20 درصد قدرت جهان را دارد، چین 14 درصد، اتحادیه اروپا 14 درصد، هند 7 درصد و روسیه 2 درصد قدرت جهان را دارند. لذا من می گویم در آن موقع که آمریکا دچار بحران مالی است، 20 درصد قدرت جهان را دارد. تازه زمانی که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید آمریکا دچار پرخوری قدرت شد.

من اسم این را بیماری پرخوری قدرت می گذارم، همان بیماری که سلطان راک آمریکا را از پا درآورد. آمریکا هم در دهه 1980 داشت دچار این بیماری می شد، به دنبال علاج این بیماری گشتند و متوجه شدند که تک جانبه گرایی بوش درست نیست. دو پزشک با نام های جوزف نای و آرمیتاژ برای این بیمار نسخه قدرت هوشمندتر آمریکایی را با مدیریت جان جی. هامر نوشتند. آنها آمریکا را از پرخوری قدرت نجات دادند و نتیجه آن به قدرت رسیدن باراک اوباما بود. اوباما که آمد در چارچوب قدرت هوشمند تر آمریکایی اجماع منطقه ای و جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران را مدیریت کرد و ایران را به پای میز مذاکرات کشاند.

هواسی: اتفاقا من فکر می کنم فرمایش آقای دکتر خیلی راهگشا است. ایشان قائل به این است که قدرت آمریکا کم شده است. بنده می گویم که شاید فواره قدرت به نوکش نزدیک شده است. یعنی توان و علاقه اجرا و انجام تعهدات به عهده گرفته شده را ندارد. یعنی فی الحال قدرت ملی آمریکا برای ایفای نقش موسع و بسیط اداره و یا رهبری جهان کفایت نمی نماید. آمریکا چرا باید چینی ها را در بحران های امنیتی شریک کند؟ برای چه به چین می گوید تعهد به عهده بگیرد. چون باید پول و اعتبار هزینه نمایند. لوکوموتیو قدرت آمریکایی به تنهایی نمی توانند تمام واگن ها را به دنبال خود بکشد.

مطهر نیا: چون بدون اینکه خرج نمایند از جیب دیگران می خورند.

هواسی: چرا آنها سال 2003 از جیب کسی خرج نکردند؟

مطهر نیا: چون رهبری امنیتی جهان را به عهده نگرفته بودند. وقتی بوش پدر در اوایل دهه 1990 در کنگره آمریکا از نظم نوین جهانی و جهان عاری از ترور سخن گفت این رهبری کلید خورد اما عملیاتی نشد. سخنرانی بوش پدر در اوج قدرت آمریکا است، بلوک شرق با همه عظمتش در برابر غرب سقوط نموده است. هانتینگتون در سال 1990 نوشت: بدون شوروی آمریکا بودن چه معنایی دارد؟ آمریکا همواره به یک دگر نیاز دارد، یکبار این دگر شوروی است و یک روز هم داعش. به نظر من گروه هایی مانند داعش با اسامی دیگر محل و منزلگاه بعدی شان آسیا و آسیای جنوب شرقی است. چرا؟ به این دلیل که باید مدیریت ناامنی از خاورمیانه به این مناطق گسیل داده گردد. پس در واقع این یک طراحی منطقی و سناریوی مطلوب جهان برای آمریکایی ها است.

هواسی: به نظر من سینوس قدرت آمریکا کاهنده است و اگر در این وضعیت باز تعریف نگردد و در آن تدبیر نگردد، قدرت آمریکایی ها کاهش بیشتری می یابد و سیر تحولات این را نشان داده است. همان که قدرت ملی در اندازه گیری ها که پیشتر 40 درصد قدرت جهانی بوده و سپس به 20 درصد کاهش یافته است، چه معنایی دارد؟ همین که تبادلات انرژی از غرب به شرق منتقل می گردد، یعنی محرک و پیشرانه تغییر می نماید، این نشان دهنده چیست؟ من هم بر این نکته تاکید می کنم که در سبد قدرت جهانی، نقش و صندلی ها تغییر نموده است. اگر پیشتر در خلیج فارس بحرانی رخ می داد بهای نفت به شدت نوسان می کرد. آمریکایی ها می گویند ما اکنون خودمان نفت داریم و اگر چینی ها می خواهند نفت داشته باشند، بروند خودشان امنیت منطقه را درست نمایند. چینی ها هم به مدل خودشان برخورد می نمایند.

مدل تصمیم گیری چینی ها متفاوت از آمریکا است چون آنها نمی خواهند مانند آمریکا جهان را اداره نمایند، آنها فقط می خواهند چین را اداره نمایند. در پرونده هسته ای نقش زینت المجالس را دارند. ایران به چینی ها می گوید تعهد بپذیرند، آمریکا هم همین حرف را می زند. برای این که این کشور یک وزنه قدرتی است و سمت هر کسی متمایل گردد، وضعیت را تغییر می دهد.

کجا می شد تصور کرد که قدرت تروریسم در منطقه به این شکل افزایش یابد. ماهیت تحولات تغییر نموده است. اگر ماهیت تحولات تغییر نمی کرد این وضعیت در منطقه ایجاد نمی شد که در منطقه چاه های نفت را بگیرند و درگیری ها به این شکل ادامه یابد، اما قیمت نفت یک سنت بالا نرود. برای این که اولویت ها تغییر نموده است. آمریکایی ها اگر به نفت منطقه نیاز موثر داشتند، قیمت نفت اکنون سر به فلک گذاشته بود و با توان گسترده ای با داعشی ها می جنگیدند. چرا این کار را نمی نمایند؟ یک وقت می گوییم نخواستند، یک وقت می گوییم نتوانستند. به نظر من اگر هم نخواستند به این خاطر است که هزینه این کار بسیار بالا است و منافعش اندک.

-

تهیه و تنظیم: فریدون ناعمی

منبع: خبرگزاری مهر

به "آمریکا دچار پرخوری قدرت شده است، تغییر نقش و صندلی ها درسبد قدرت جهانی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "آمریکا دچار پرخوری قدرت شده است، تغییر نقش و صندلی ها درسبد قدرت جهانی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید